به گزارش مجله خبری نگار، مهدی محمدی عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر طی یادداشتی درباره مذاکرات نوشت: در ابتدا لازم است نگاهی به سابقه مذاکرات در دهه گذشته داشته باشیم. مهمترین و شاید پرحاشیهترین سند بین المللی ایران بعد از انقلاب، برنامه جامع اقدام مشترک یا همان برجام بود. برجامی که همه ما شاهد به نوعی به نتیجه نرسیدن آن و ضررهای عمده و گسترده اش بودیم. اما شاید بپرسید که چرا دوباره میخواهیم به بحث در مورد برجام بپردازیم، چون الان تقریبا همگی به خسارات آن واقف هستند؟
جواب این است که برجام یک خروجی از تفکری است که میتواند در همه عرصهها نه تنها سیاست خارجه، زمام امور را در دست گرفته و نتایجی مشابه را رقم بزند که کماکان شاهد برخی از آنها هستیم. طبق این نگرش، همین موضوع که ما با ابرقدرت بزرگ جهان در حال مذاکره و توافق هستیم موفقیت محسوب میشود ولو اینکه ضررهای ایران بیشتر از منفعت هایش باشد. اولویت توافق کردن است و بین (توافق نکردن) و (توافق بد)، گزینه دوم انتخاب میشود. این خودش موفقیت بزرگی است که توانستیم با ایالات متحده سر یک میز بنشینیم و اعتبار و امضای طرف مقابل تضمین ماست.
این تفکر ایران را به ژنو و لوزان و وین برده و به ظن عدهای دست پر برگردانده است. البته بعید نیست که افرادی با عهدشکنی طرف مقابل و خسارات سنگین (در برخی موارد غیرقابل جبران) به صنعت هستهای کشور همچنان از برجام دفاع کنند و مثل ترکمنچای، آن را دستاورد دیپلماتیک بنامند. برجامی که نه تنها قرار بود در اولین روز اجرای آن تمامی تحریمهای ایالات متحده (به گفته عالیترین مقامات سیاسی دولت پیشین) لغو گردد، بلکه سبب وضع تحریمهای بیشتر توسط آمریکا شد. برجامی که نه تنها جذب سرمایه خارجی را افزایش نداد بلکه در دوران اجرای آن، جذب سرمایه خارجی کمتر از قبل از اجرایی شدنش بود و موارد بسیاری از این دست.
پس از خروج یک جانبه ترامپ (علی رغم تذکرات مکرر رهبر انقلاب منبی بر داشتن تضمین از اجرای تعهدات طرف مقابل)، حدود یک سال است که ایران و ۱+۴ مشغول مذاکره برای احیاء برجام هستند که ۶ دور آن در دولت پیشین انجام شد.
صنعت هسته ای، شاید شروع مذاکرات جدی ایران با غرب بوده باشد، ولی به هیچ وجه پایان آن نیست. برجامهای ۲ و ۳ در دستور کار آنها وجود دارد که به محدود سازی ایران در منطقه و مباحث موشکی بپردازد و برجام پلی برای ورود به آن مباحث است. بحثی که بارها توسط مقامات طرف مقابل مطرح شده است.
در خصوص اینکه در پایان ۶ دور مذاکرات وین چه صحبتها و طرحهایی از جانب طرف مقابل مطرح شد و آیا توسط داخل پذیرفته شد یا نه حرفهای زیادی است، ولی درباره ادامه آن در دولت سیزدهم باید به موضع ایران در دور جدید پرداخت. ایران در ابتدای کار، ۲ پیش نویس را به طرف مقابل داد که به عنوان مبنای مذاکرات آتی قرار گیرد و پس از رفت و امد مورد پذیرش واقع شد. این یعنی تفکری پیش برنده مذاکرات است که ایران را در مقابل امریکا در موضع ضعف قرار نمیدهد و به دنبال توافق خوب است. ایران به دنبال بازپس گیری حقوق خود برمبنای تعهداتی است که در برجام داده است و به طور کامل و مو به مو اجرا کرده و توسط کارشناسان آژانس بین المللی انرژی اتمی تایید شده است.
مهمترین این حقوق، رفع تحریمهای طرف مقابل (که در متن برجام ذکر شده) و ایجاد مکانیزمی برای راستی آزمایی رفع تحریمها (که در مدت کم این راستی ازمایی قابل اجرا نیست برای مثال تحریمهای نفتی) و سوم اینکه تضمینی رسمی و معتبر به ایران داده شود که دوباره آمریکا به صورت یک جانبه از برجام خارج نشده و به اصطلاح زیر قول هایش نزد. با اینکه مقامات امریکایی میگویند امکان دادن تضمینی که بعد از دوره بایدن معتبر باشد نیست، ولی تیم مذاکره کننده ما نباید کوتاه آمده و بدون تضمین مطمین کار را به اتمام برسانند.
حال پس از چند ماه از شروع دور جدید، خبرهای زیادی از طرف مقامات مختلف کشورهای دیگر و منابع خبری آنها مبنی بر رسیدن به صحبتهای پایانی برای توافق هستیم. ناظر به همین بحث ابتدا باید دو موضوع مهم را مورد بررسی قرار بدیم:
اول اینکه طبق نظرسنجیها و به واسطه مدیریت ناشایست کرونا توسط دولت بایدن در آمریکا، محبوبیت او کاهش جدی نیافته و جایگاه او را برای انتخابات بعدی به خطر انداخته است. همچنین بازگشت به برجام یکی از وعدههای انتخاباتی بایدن بود. خب میتوان تا اینجای کار گفت که بایدن بدنبال توافق با ایران است. حال با توجه به خروج یک جانبه آمریکا از برجام، ایران با باقی طرفهای برجام، دور جدید مذاکرات را آغاز کرد و نماینده امریکا به صورت رسمی حضور ندارد، اما با واسطه هایی، پیامها بین طرفین مبادله میشود.
دوم اینکه، همانطور که میدانیم شاید مهمترین ابزار فشار آمریکا، تحریم هاست. از طرفی نظام تحریمها رفتاری سینوسی وار دارد یعنی پس از اوج خودش دچار نزول و فرود میشود. امریکاییها هم اساسا تحریم جدیدتری دیگر ندارند که بخواهند وضع کنند و ترامپ این موضوع را به اوج خود رساند.
ریچارد نفیو (یکی از طراحان تحریم در زمان اوباما) حدود دوسال پیش گفته که ترامپ به نوعی تحریم را بی فایده کرده و دیگر تحریم دیگری نمیشود به آن اضافه کرد.
اثرگذاری تحریمها به نوعی ازبین رفته است برای مثال ایران فروش نفت خود را افزایش داده، پیمان همکاری با روسیه و قرداد بلند مدت با چین بسته، عضو شورای همکاریهای شانگهای شده است و اینها نشانههایی از شکست کمپین فشار حداکثری علیه ایران است.
حال در چنین شرایطی، طرفهای مقابل با القای این موضوع که زمان اندک است و به اتمام مذاکرات رسیده ایم در صدد بستن هرچه سریع ترپرونده این دور از مذاکرات هستند. یکی از مواردی تیم مذاکره کننده ایرانی باید به آن توجه کند این است که تحت تاثیر این اخبار قرار نگیرد و با صرف زمان بیشتر به دنبال منافع بیشتری برای کشور باشد و مورد دیگر اینکه دولت بایدن به نوعی خود را محتاج توافق با ایران میبیند و این ناشی از کنگره و نهادهای بالادستی دیگر نیست و فشار از جانب افکار عمومی بر روی او وجود دارد.
پس ایران به شدت باید دقت کند که تضمین طرف مقابل تاریخ مصرف زمان بایدن را نداشته باشد و به خطوط قرمز مقام معظم رهبری که بارها فرموده اند و به نوعی برای همه واضح و مبرهن است، توجه شود و امیدواریم تیم مذاکره کننده به توافقی حداقل کمتر از برجام صحیح و با ضمانت اجرایی، قانع نشود.